شب یلدا و اتلیه
شب یلدا بود و چون وسط هفته بود نه جایی رفتیم و نه دل اینو داشتم که توی خونه بچینم. اما وقتی دختر توی خونه باشه دیگه این حرفا نیست.🤭😂 روژان خانم زنگ زدن به باباییه همیشه در صحنه که "بابایی میشه یکم خرمالو و انار بگیری و هندوانه!!!! اخه شب قبلش از تهران اومده بودیم و خسته بودیم چون در مسیر برگشت همه نیاسر خونه باغ عمه مهران بودند.ما هم اونجا رفتیم و به نوعی شب یلدا رو یه شب قبلش دورهم برگذار کردیم. با این حال بلند شدم و به خاطر اینکه دیدم اشتیاق داری رفتم تا کمی بساط شب یلدا رو جور کنم . اخه بابایی ساعت 7 به بعد میومد و دیگه دیر میشد اگر میخواست بره خرید کنه. رفتم شیرینی و هندوانه و خرمالو و پفک و ... گرفتم.البته بعدا دیدم باب...