روژانروژان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

نگاره روژان

نشلج خونه دايي جون منصور

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عشقم جيگر مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااادر روز چهارشنبه بود 21 مرداد ماه ، بعد ازتولد مامان جون فرح ، ساعت 12 شب رفتيم به سمت نشلج. اخه خونواده بابايي (عموحسين عمو حميد و.....) همه اونجا بودن ماهم رفتيم اونجا تا دور هم باشيم و كلي خوش بگذرونيم. يه محيط تازه بود واست انگار!!! خيلي دوست داشتي البته اون شب كه تا 4 بيدار بوديم همه اذان صبح كه شد يواش يواش خوابيديم.تو هم به پاي ما بيدار بودي قشنگم. صبح هم اول از همه بيدار شدي ساعت حدود 8 اينا بود. مكه بالا پشت بوم خوابيده بوديم بيدار شدي گفتي مامان منو ببر پايين.هيچي ديگه منم كه خوابالوووو هيچي رفتيم پايين صبحانه خ...
10 شهريور 1394

مشهد امام رضا

امسال اولين باري بود كه ميرفتي مشهد پابوس امام رضا. دختر قشنگم از خدا ميخوام به حق همون زيارتي كه رفتيم راه سعادتت رو واست هموار كنه و هر انچه مانع بر سر راهت وجود داره نيست و نابود بشه. ان شاءاله خوشگل من نميدوني از اول اينكه سوار قطار شديم به سمت مشهد تا وقتي ميخواستيم برگرديم چقدر خاطرخواه پيدا كردي. از همون اولش كه با كوپه كناريمون دوست شدي توي شهر مشهد هم كه بوديم چندين بار ديديمشون، تو زودتر توي خيابون ميديديشون و داد ميزدي دوستتتتتم دووووووستم اونام ميومدن پيشت و كلي باهاشون حرف ميزدي. بعدم دوباره برگشتم از شانس اونا كنار ما كوپه داشتن. ايندفعه كه كلا رفتيو با تبلت دوستت كلي بازي كردي و خوش بودي. تو هتل هم كه كلا از...
29 تير 1394

از ارديبهشت تا تير ماه 94

سلاااااااام گوگولي مامان خيلي دوستت دارماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا. خيلي باحالي اولا بايد بگم كه مثل هميشه خيلي خيلي باهوش زيرك و فرز و شيرين زباني. نقاشي هات معركه است. كاردستي باهم درست ميكنيم(توي بخش نقاشي گذاشتم كاراتو). هر روز به دايره شعر هايي كه حفظي اضافه ميشه. كلي با مامان جون فرح بازي ميكني عشق ميكني . از منم بيشتر باهاش بازي ميكني. يه خونه درست كردم واست با پشتي(مثل دهه 60 ها) كه چادر روش انداختم. خيلي دوسش داري. ميري تو اون خونه با عروسكات بازي ميكني. شال و روسري و لباس هاي من و خاله پريچهر رو ميپوشي بعد كيف منم ميندازي رو كولت ميگي مامان من ميرم كلاس زبان. منم ميگم برو عزيزم به سلامت، مراقب خودت ب...
29 تير 1394

تور گردشگری کاشان مورخ94/03/01

سلام عزیز دلم امسال دوستای مامان پریسا میخواستن بیان کاشان تا گلابگیری و بقیه جهای دیدنی کاشان رو ببینن. خاله فهیمه زودتر اومد و چهارشنبه شب باهاش رفتیم بام شهر. خیلی هوا عالییییی بود.ملس و مطبوع. یه کجوله پیدا کرده بودی باهاش بازی میکردی تازه میخواستی بیاری خونه     پنج شنبه 94/02/31 میلاد حضرت ابوالفضل بود و طبق روال سالهای گذشته دایی جون حامد نشلج شام میداد و خب ما هم به همراه دوستان رفتیم اونجا. البته قبل از اون رفتیم نیاسر و از آبشار و چهارطاقی(آتشکده) بازدید کردیم. خیلی خوب بود.عااااااالی. توی ماشین چقدر شعر خوندیم و ضبط کردیم و تو چه شیطنتی میکردی جیگر مادر. درحال آواز خوانی...
4 خرداد 1394

اردیبهشت 94

سلام عشقم آخه چی بگم از این همه استعداد و هوشی که خدا بهت داده. اگه خدا بخواد کم کم برنامه هامو واست شروع میکنم. دارم خودمو جمع و جور میکنم عزیزم. کللللللیییییی برنامه های خوب . چون واقعا حیفه این همه بااستعداد باشی و ازش استفاده نکنی. تا الان که دو سال 6ماه داری اعداد رو تا 20 کامل مثل فرفره میشمری. اعداد رو تا 12 انگلیسی بلدی. لغات انگلیسی(کتاب سیب و ....) شعر کلاغه.... شعر یه دختر دارم..... شعر باران(بیاااا تنها بشیم کم کم....) شعر سیاوش قمیشی(میشه پرنده باشی...) شعر جوجه جوجه طلایی.... شعر منم بچه مسلمان..... سوره اخلاص صلوات و ..... از نقاشی هم که نگووووو . فوق العاده ایی. تازگیا به نقاشی هات خو...
13 ارديبهشت 1394

عيد و نوروز 94

سلااااااااام عزيزم. سال نو مبارك . صد سال به اين سال ها خوشكلم. بدون مقدمه عكساي امسال عيد تا 14 فروردين رو برات ميذارم تا ببيني و لذتشو ببري. مدام در حال ژست گرفتن بودي. باور كن گلچين كردم وگرنه كلي عكس با ژستاي متفاوت داشتي. چقدر خودتو لوس ميكني واسه بابا ابوالفضل. حالا با من مگه ميذاشتي كسي عكس بگيره. چقدر ادا در آوردي شيطوووون من. اينجا خاله پريچهر دنبالت ميكرد تا بالاخره گيرت انداخت    خونه آقاجون توي حياط عكسي بسيار جالب در حين انداختن توپ به حوض اينجا نادم از كار انجام داده مبينا-روژان عزيزم و يكتا ...
15 فروردين 1394

نقاشي

عزيزم تصميم گرفتم كه از نقاشي هات و روند تكاملشون يه فايل منسجم داشته باشم تا وقتي ورود ميكنيم به راحتي شكوفا شدن استعدادت رو ببينيم. سال 93 اين نقاشي رو كشيدی گفت زير چشمياش اشك هستن.گفتی ني ني داره گريه ميكنه. سال 94 اين كتاب رنگ آميزي رو برات گرفتم.خودت درست رنگ رو بر ميداشتي و رنگ ميكردي اما خب حوصله نداشتي همه اش رو رنگ كني.حتي من برات يه كم رنگ كردم و مداد رو كج ميگرفتم تا نرم رنگ كنم تو هم فوري همين كارو انجام دادي و عالي رنگ كردي. چقدر قشنگ ميكشي اخه. موهاشونو نگاه كن. اينا نمونه هايي از نقاشي هاي ارديبهشت 94 هست. برگزيده نقاشي هاي از ارديبهشت تا تير روژان ...
15 فروردين 1394

اسفند 93

دختر خوب و قشنگم ميدونم اينقدر با فهم و كمال هستي كه بعضي ها رو دچار استرس ميكني و واسه همين ميخوان نظرشونو بهت تحميل كنند و دارن روت كار ميكنن. عزيزم مهم نيست اين روزها هم ميگذره. مهم اينه كه من خيلي دوستت دارم و به اين ايمان دارم كه تو هم خيلي منو دوست داري و اينو از بازي ها و باهم بودنامون احساس ميكنم. قشنگ مادر، اينقدر قشنگ نقاشي ميكني كه حرف نداره . بعضي از نقاشي هاي دفتر نقاشيتو ميذارم توي وبلاگت كه يادگاري بمونه. ادمك هاي خندان گريان و غمگين رو به دقت ميشناسي و ميتوني نقاشي كني. عكس مامان پريسا ، خاله پريچهر بابائي مامان جون فرح رو ميكشي. اينم از نقاشي هاي قشنگت كه تازه بعضي هاشون دامن دارن بعضي هاشو لباساشو دكمه داره. ...
17 اسفند 1393

از آبان تا بهمن 93

عشقم عزیزم روژان مادر خیلی خوش میگذره این روزها و چه راحت قبول کردیم و چه خوب همراهی کردی مادرجان. عزیزم باهوشم اینقدر دانا و عاقل هستی و اینقدر با این سن و سال کمت ، خوب میفهمی که از ذکاوت و هوشیاری ات هرچی بگم کم گفتم زیبای من! در این مدت با همه خوش بودیم مهمانی بودیم و مهمان داشتیم. تازه دور هم بودن و جمع خانواده را درک میکردی! شاد بودن و با بچه ها بازی کردن را! اینقدر خوب نقاشی میکشی که همه در تعجب اند چون بچه ای به سن و سال تو فقط باید خط خطی کند و کمی بتواند دایره بکشد اما محبوب من تو یه نی نی کامل میکشی. چشم و ابرو تن و دست و پا میکشی. تک تک افرادی رو هم که میکشی اسم دارن و خانواده ات هستن. همه میخندن.همه شاد هستند. ...
3 اسفند 1393