از ارديبهشت تا تير ماه 94
از ارديبهشت تا تير ماه 94 سلاااااااام گوگولي مامان
خيلي دوستت دارماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا. خيلي باحالي
اولا بايد بگم كه مثل هميشه خيلي خيلي باهوش زيرك و فرز و شيرين زباني. نقاشي هات معركه است.
كاردستي باهم درست ميكنيم(توي بخش نقاشي گذاشتم كاراتو). هر روز به دايره شعر هايي كه حفظي اضافه ميشه. كلي با مامان جون فرح بازي ميكني عشق ميكني . از منم بيشتر باهاش بازي ميكني. يه خونه درست كردم واست با پشتي(مثل دهه 60 ها) كه چادر روش انداختم. خيلي دوسش داري. ميري تو اون خونه با عروسكات بازي ميكني.
شال و روسري و لباس هاي من و خاله پريچهر رو ميپوشي بعد كيف منم ميندازي رو كولت ميگي مامان من ميرم كلاس زبان. منم ميگم برو عزيزم به سلامت، مراقب خودت باش. بعد مثلا من معلمت ميشم. ميگي خانم اجازه من مشق نوشتم نگاه كنيييييد و كلي حرفاي جالب كه واقعا همه رو متعجب ميكني. قربونت برم من.
يه سري عكس ازت ميذارم ببيني حالشو ببري.
از عروسك كيتي خاله رودابه كه به برات فرستاده بود و تو چه خوب ازش مراقبت ميردي. بهش شير ميدادي.ميبرديش دستشويي و ...
با ابوالفضل رفته بوديم شهر بازي. چه قدر دوست داشتي و باهم كلي بازي كردين.
با بابائي كلي بازي ميكردي، نيم پا ميزدي(امكان نداره كم بياري) فدااااااااااااااااااااااات بشم من كه خيلي ماااااااااااااااهييييييييييييييي.
اين عكسم رفته بودي روي كمر بابايي به هيچ صراطي هم مستقيم واسه پايين اومدن نبودي.
راستي اينم بگم كه چقدر قشنگ نماز ميخوني و قبلش چقدر زيباتر وضو ميگيري مسح پا ميكشي و نمازي ميخوني به دل نشستنيييييي. يه فيلم ازت گرفتم اما حيف كه نميشه اينجا اپلود كرد وگرنه كلي ميخنديدي و لذتشو ميبردي.
اينم از عكساي تو و مرضيه در قمصر
رفته بودين روي اون سراشيبي و سرسره بازي ميكردي. هي به مرضيه ميگفتي تورو روي اون پارچه بكشه كه تو سر بخوري. اونم از اونجايي كه خيلي دوستت داره بارها و بارها اينكارو تكرار ميكرد و باهم ميخنديدين.
عكس هاي در حمام با مايو ، نسخه جديد
عشقم خدا رو شكر ميكنم كه در يه كانون گرم و صميمي و پر از مهرو محبت رشد ميكني كه همه با هم خوبن دروغ نميگن. فكر منافع مادي نيستن.
از خداي متعال طول عمر واسه بابايي و ماماني ميخوام كه همه جوره هواتو دارن دختر قشنگم.
