کرمانشاه
امسال اردیبهشت تصمیم گرفتیم بریم کرمانشاه برای همین با خاله لیلا و خاله فاطی راه افتادیم به سمت شهر زیبای کرمانشاه.خودمم تاحالا نرفته بودم اونجا و البته زیاد ذهنیت خوبی از نظر زیبایی شهری نداشتم ولی خیلی کوه بیستون رو دوست داشتم ببینم و همین طور طاق بستان رو.
مسیر خیلی زیبا و پر از کوه های سربه فلک کشیده بود . اینقدر همه چی عالی بود و ما عکس گرفتیم که خود عکس ها گویای همه چی هست.
برای صبحانه ایستادیم و خواستیم صبحانه بخوریم . هوا خیلی خیلی سرد بود. تو هم که کلا هیچی نمیخوری فقط این طرف و انطرف بری ببینی چی به چیه و چه خبره. اصلا هم نمیگی خطر هست نیست
الهی قربون اون موهای خوشگلت برم
شهر ملایر ، برای اینکه کمی خستگی در کنیم پارک ترمینالشون ایستادیم و میوه خوردیم و تو با مهدیه بازی کردی
یک انگشتر فیروزه در وسط میدان
اخه قربون اون قیافه و ژستت برم من
منزل دوستمون در جوانرود
جاده برگشت از جوانرود
قورباغه در برکه
کوه بیستون
اینجا داستان شیرین و فرهاد رو تعریف میکردی
گیاهی در دیوار های قدیمی