روژانروژان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

نگاره روژان

تابستان 1400 را چگونه گذرانید؟

1400/7/10 10:57
نویسنده : پريسا
249 بازدید
اشتراک گذاری

یادمه ماها که مدرسه میرفتیم اول مهر اولین موضوع انشا این بود" تابستان خود را چگونه گذرانید"

واسه همین همیشه دغدغه داشتیم یه جایی بریم که بتونیم حداقل این انشا رو بنویسیم.

الان که کروناست واقعا به مدت یک سال و نیم بیشتره که هیجا نرفتیم و واقعا روژان خسته بود و کلافه واسه همین دیگه توی تعطیلی که دیدم در اول مهر برنامه رو ردیف کردیم و گفتیم حداقل یه تهران بریم.

این شد که مجوز تردد گرفتیم و زدیم به جاده به سمت تهران. برنامه چیدم که بهت خیلی خوش بگذره و بازی کنی و چیزهای جدید تجربه کنی. واسه همین از همون شب اول وقتی رسیدیم تهران سریع رفتیم پارک اب و آتش. البته قرار بود بریم پارک چیتگر ولی چون دوست داشتی بری آب  بازی گفتی بریم آب و آتش. اول رفتیم اون شهرک بازی که خیلی خوب بود یه قایق موتوری سوار شدی و بعدش بازی سه بعدی انجام دادی و بعدش هم رفتی اب بازی و موش اب کشیده شدی. البته برات لباس اورده بودم که عوض کنی و سرما نخوری.

داری به دقت گوش میدی که باید اون وسط چیکار کنی

الهی قربون اون شکل ماهت بشم من اخه

سلاااااااااااااااااااااااام بزرگوار

قربون اون ژستات بشم من

واسه اب بازی باید لباستو عوض میکردی.

موش اب کشیده یعنی اییییییییییییییییییین

دیگه دیر شد ورودیه پل رو بسته بودن. ولی خب عکسو گرفتیم😉

بعدم رفتیم شااااااااااااااااااااااااام😍

صبح پنج شنبه که اول مهر بود از اونجایی که کلاسا انلاین بود و من گفتم پنج شنبه ها تعطیلن مدارس فکر نمیکردم کلاس باشه. اما صبح که رفتم سرگوشی و گروه مدرسه رو باز کردم دیدم لینکی گذاشتن که باید چک کنیم . وقتی لینک رو باز کردم دیدم به به بچه ها سرکلاس هستن. هیچی دیگه صدات کردم و وارد کلاس شدی و بعد هم خودتو معرفی کردی. 

اینقدر حواسم نبود که ازت در اون شرایط عکس بگیرم و بذارم به عنوان روز اول مدرسه که وارد کلاس سوم میشدی😂

بعد کلاس رفتیم باغ کتاب.خیلی قشنگ بود و جذاب و کلی عکس گرفتیم و البته اونجا هم بازی کردی.

اول رفتیم یه قسمتی بود مثل کاربازیای برج میلاد.خیلی دوست داشتی.

بعد رفتی مسابقه اتومبیل که البته با رکاب زدن ماشینا حرکت میکردن.

بعد رفتیم بقیه قسمت ها رو ببینیم.

فقط ژستاااااااااااااااااات اخ اخ

ساعت 3 -3:30 بود که به خونه رسیدیم.یه ناهاری خوردیم و کمی استراحت کردیم و شب قرار شد بریم پارک چیتگر. البته قرار بود بریم پارک ارم که گفتن تعطیله واسه همین رفتیم چیتگر. اونجا هم بازی خاصی نداشت. یه بازی داشت که دوست داری همیشه بازی کنی. هیچی دیگه خیلی خوشت اومد. بعدشم شااااااااااام رو زدیم بر بدن. البته خیلی راه رفتیم و کلی خسته شده بودی. 

اول پارک بسیجی ها بودن روژان هم با ماشینشون عکس گرفت.

روز جمعه رو اختصاص دادیم به کمی استراحت و گفتیم عصر میریم تجریش که بازار تجریش رو بهت نشون بدم و هم میوه های استوایی که همیشه میخواستی امتحانشون کنی رو برات بگیرم و چالش تست میوه رو انجام بدی. عصر که شد رفتیم بازار تجریش . چقدر هیجان زده بودی از دیدن اون همه میوه های قشنگی که چیده بودن  . میوه اژدها و دراگون خریدیم و قرار بود بلوبری هم بخریم که قرار شد موقع برگشت بخریم.اما متاسفانه اتفاق بدی واسه خاله فهمیه افتاد و برنامه خرید و پاساژ گردی کنسل شد و باید خاله فهمیه رو میبردیم دکتر. باز خدا رو شکر به خیر گذشت .

با این حال چالش میوه رو به تنهایی انجام دادی البته خاله فهیمه در پشت صحنه کمک های لازم رو انجام میداد.

صبح روز شنبه از ساعت 9 تا 11 کلاس انلاین داشتی و شما حاضر و امادهههههههههههههه در تهران در کلاس خود حضور بعمل رساندی.

عصر که شد با همکار قبلیم قرار گذاشتم رفتیم پارک لاله . اونجا اول رفتیم پیست اسکیت کمی بازی کردی ولی دوست نداشتی و خوشت نیومد بعد رفتیم دور حوض بزرگ وسط پارک که اونجا دوست پیدا کردی و شروع کردین با هم به بازی کردن. کلا خیلی از تهران خوشت اومده بود و خیلی دلت میخواست تهران زندگی کنی. خاله فهیمه برامون از خونه چای و شیرینی اورد و چقدر چسبید و به جا بود.

قرار شد روز یکشنبه هم بریم خونه عمو حمید و بعد هم دوشنبه بعد از ظهر عازم شهر خوب خودمون یعنی کاشان بشیم.

یکشنبه هم دیگه همه بند و بساط جمع کردیم راهی خونه حمید شدیم. بماند که چقدر گریه کردی واسه خاله فهمیه و میخواستی تهران بمونی. ولی خب باید دیگه میرفتیم. زن عمو حمید و اریا و یکتا چقدر خوشحال شدند.

اونجا چیزی که خیلی برات هیجان انگیز بود طریقه ساخت صابون بود که عمو حمید انجام میداد.

شمام دوتا صابون درست کردی.

در اخر سر هم رفتیم یکسری وسایلمونو که خونه خاله فهیمه بود برداشتیم و عازم کاشان شدیم.

انیم عکس اخری که گرفتیم و قیافه ی محزونت کاملا مشخصه.🤭

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)