روژانروژان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

نگاره روژان

روژان و گردشگري در تهران

1395/7/6 15:06
نویسنده : پريسا
480 بازدید
اشتراک گذاری

ترجيح دادم پست مربوط به تهران رو در جداگانه بذارم.آرام

يه چند روزي هم اومدي تهران مهمون من شدي البته با عمو حسين اومدي و بعد پيش خودم.با دوستاي منم اشنا شدي كلي خوش گذروندي.برات تولدت هم گرفتيم.پارك اب و اتش رفتيم ،جشنواره موسيقي و شعر هم رفتيم.حالا عكساشو ميذارم به تعداد محدود گلم.

اينجا ماه و مهتاب در مسير تهران با عمو حسين

شب حدود ساعت 12:30 رسيدي عزيز دلم.خسته بودي.صبح خاله فهيمه اومد پيشت و من رفتم سر كار. عصر اون روز با خاله مونا رفتيم بيرون پارك اب و اتش.شب هم دوستاي مامان پريسا واست تولد گرفته بودن.

چقدر ذوق كردي و خوشحال بودي و شاااااااااااااااااااااااااااااااااد.

فردا عصر هم رفتيم جشنواره شعر و موسيقي و فرداش هم اومدي محل كار من.

خودت عكساتو ببين عزيز دل من.

اسم عروسك سمت راست روژان، جعفر هست و اسم عروسك سمت چپ روژان، جنيفرخندونک

اين يه نقاشي بسيار زيبا از تولدت هست كه في الفور كشيدي و كيكت رو با دقت هر چه تمام تر به همراه شمع ها و فشفشه هاي روي اون كشيدي.

افراد از سمت راست به ترتيب،مامان پريسا،خاله رودابه،روژان خانم،زهره جون و خاله فهيمه هستن.

تو عااااااااااااااااااااااااااااالي هستي

اينم از جشنواره كه گروه موسيقي از نوع راك برنامه داشتن و تو چقدر خوشت اومده بود. يكي از بنده هاي خدا كه نوازنده موهاي فرفري و پري داشت گفتي مامان چقدر اين اقاهه بامزه اس چه كلاهي سرشه.ملت تركيدنخندهقه قهه

اين عكسهاي قشنگم مهرنوش جون زحمتشو كشيد

در و ديوار محل كار منو با نقاشي و مشق هات پر كردي.قربونت برم من

اون ادمه به صورت نيمرخ كشيدي.چقدر قشنگ كشيدي.اون حيون بالايي هم يه گاو هست كه البته با دقت تمام كشيديچشمک

اينم باب اسفنجي و اقاي خرچنگ

اينجا هم طبق معمول هميشه داري ميرقصي به صورت نشسته در حال چرخيدن روي صندلي

روژان و مترو

چقدر خنديدم از دستت توي مترو. از دست فروش ها خودت سوال ميپرسيدي قيمت ميگرفتي همه از دستت ميخنديدن.برات جالب بود.

و اين اخر ماجراي گردش در تهران

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)