روژانروژان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

نگاره روژان

متن دلگشاده

1393/1/20 9:20
نویسنده : پريسا
214 بازدید
اشتراک گذاری

يادم رفت بنويسم كه چقدر خوش گذشت كاشان و اينكه روژان عزيزم چقدر تو لذت بردي.راستي اينم بگم كه حرف زدنت كامل شده بود هر كلمه اي كه بهت ميگفتيم فورا ميگفتي.خيلي باعث تعجب همه شده بودي مادرجان. كلماتي مثل ابولفضل، روح اله،اميررضا،اميرحسين،عموحسين،معين،مرضيه،ليلا،فاطي،پريسا،فرح،قطار،شلوار،انگشتر،دستبند،مريم،رومينا و خيلي كلمات ديگه اينم بگم كه نشلج بوديم روح اله ميخواست ببينه كه آيا واقعا ميتوني همه كلمه اي رو بگي واسه همين بهت گفت بگو قسطنطنيه توهم گفته بودي كه يه دفعه ديدم صداي هياهويي اومد كه دختر پريسا گفت قسطنطنيه. واي كه چقدر حال كردم. عشق  مني. باهوش من .

تازگي هام ياد گرفتي روسري ميندازي سرت شروع ميكني به اله اكبر گفتن. نماز ميخوني ربنا ميكني و سجده . كلا باحالي مادرجان

از تاريخ 1393/01/16 گذاشتمت مهدكودك. اولش خيلي خوب بود يعني با بچه ها زود رابطه برقرار كردي . بازي كردي اما انگار بعد از صبحانه تازه فهميده بودي دنيا دست كيه و چه خبره. واسه همين مربيت اوردت پايين كه بازي كني تا منو ديدي يه گريه اي سر دادي كه تا به حال نديده بودم سرتو گذاشتي تو سينم و هق هق گريه ميكردي عزيزم. بعد من باهات بازي كردم و باهم بوديم توي مهد بعد اومديم خونه.

روز دوم كلا خوب بودي اما باز تا مربيت اوردت پايين تا منو ديدي الكي يه گريه اي كردي كه مثلا چرا منو تنها گذاشتي و بعد فورا حالت خوب شد.

امروز هم كه دوشنبه 18 ام هست راحت رفتي مهد.

عزيزم دوستت دارم زياد. خيلي زياد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)