تولد دو سالگي روژان دلبندم

  عشقم عمرم روحم اميدم

تولدت مبارك

عزيزم براي تولد دوسالگيت چه برنامه ريزيييي كرده بودم چه تداركي ميخواستم ببينم اما خب تقدير چيز ديگه اي بود

به قول قديميا 

  هر چي كه دلم خواست، نه آن شد      هرچي كه خدا خواست همان شد

اما خب نذاشتم خشك و خاي هم تموم بشه جيگرم. از چند قبل با هر اهنگي دست ميزدي و شعر تولد رو ميخوندي و ميرقصيدي.

خونه مامان جون فرح بوديم . خونه رو برات با بابا ابوالفضل و خاله پريچهر تزئين كرديم و بادكنك و گوي و ....

بعضي از وسايل رو هم خودم درست كرده بودم به ياد بچگي هاي خودم.

خلاصه مهمونا اومدن. دست زديم شعر خونديم و رقصيدي و من پشت سرهم ازت عكس ميگرفتم.

اينقدر باجديت ميرقصيدي كه همه خندشون گرفته بود. شمع تولدت رو با قدرت هرچه تمام تر فوت كردي و بعد كادو ها رو باز كرديم. 

چقدر از عروسك Baby born خوشت اومد. شيشه اش ميدادي بعد بهم گفتي پوشكش كنم.بعد جالب بود گفتي جيش كرده من عوضش كنم. همه خنديدن.تازه بعد خم شدي خواستي پوشك خودتم دربياري گفتي جيش كردم كه ديگه همه تركيدن از خنده. عزيز مادر 

دوباره آهنگ و شادي و بعدش شام و كيك. 

خوشحالم كه شاد بودي و ميخنديدي. اينم عكساي تولدت عزيزم.

چقدر رقصيدي وروجك من

قيافه رو نيگااااااا

بخشي از كادو هاي تولد

هزاران بار تولدت مبارك 

اميدوارم هميشه در سايه ايزد منان

سالم و سلامت و تندرست و موفق باشي