روژانروژان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

نگاره روژان

عكسهاي 19 ماهگيه روژان دلبندم

1393/4/1 8:20
نویسنده : پريسا
268 بازدید
اشتراک گذاری

اينجا قشنگم رفته بوديم صحرا(باغ اقاجون مادري بابا مجتبي). واسه خودت عشق ميكردي تو خاكا بازي ميكردي. گلها رو نازي ميكردي گاهي هم اونارو ميكندي.چشمک

اينجا هم موقع رفتن به خونه بوديم كه يه دفعه چندتا ببعي ديديم يكيشون از همه كوچولوتر بود .دوسش داشتي ميخواستي بغلش كني.جيگر مادر

تاريخ 23-02 سال 1393 رفتيم شمال شهرستان فرح آباد (خزرآباد) خيلي كيف كردي. دريا رو دوست داشتي با ساحل عشق كردي. شن بازي كردي كلا حال كردي عسلم. عمرم. جيگر مادر

اينجا رفته بوديم جنگل زارع. الان داري ماست ميخوري در حد تيم ملي. انگشتو نيگاه كن ببين تا كجا رفته ه ه ه .

بعد رفتيم گشت و گذار و اردوي علمي جنگليييييي

بعد يه هاپو ديدي. غذا بهش دادي . نون بهش دادي.

يه فرغون برات خريدم كه شن بازي كني الان درحال حمل فرغون هستي و داشتي منو صدا ميكردي كه بيام باهات بازي كنم.

قربون پاهاي كپلت برم.

ماهم اومديمو باهات بازي كرديم.

اينجا هم فضاي باز جلوي اتاقمون توي ويلا بود.

يه مايو برات خريدم كه باهاش آب بازي كني .اول كه فقط مشكلت اون سوراخ روي شكمت بود. ميگفتي"آناوو" نميدونم چرا. ولي بعد كه ياد گرفتي ميگفتي "ناففف"

ميخواستم ازت عكس بگيرم مدام ادا در مي آوردي. تا آخرش با گريه ازت عكس گرفتم.

آخه قربون شكلت برم كه با گريه هم بانمكي

اينجا رفتيم توي پارك جلوي ويلا تا سرسره بازي كني.

 

پسندها (3)

نظرات (0)